ویژگی های جالب افراد مسئولیتپذیر
تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۶۷۶۰۴
برخورداری از حس مسئولیتپذیری در زندگی و کار، از موهبتهایی است که بسیاری از آن بیبهرهاند. در این میان هستند افرادی که دوست دارند با کسانی رفتوآمد کنند که چنین ویژگیای داشته باشند و بتوانند با یادگرفتن رفتارهای آنها و الگوبرداری از سبک زندگی این دسته از افراد، برای خود فرصتهای تازهای برای داشتن آیندهای بهتر خلق کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش خبرگزاری برنا؛ اگر صاف و پوستکنده بخواهیم تعریفی ازمسئولیتپذیری ارائه کنیم، تنها یک جمله میتوان گفت؛ مسئولیتپذیری یعنی به عهده گرفتن کار یا پاسخ دادن به موضوعی که میتوانیم به اختیار خود آن را انجام دهیم یا ندهیم. در واقع مسئولیتپذیری انتخابی آگاهانه است. درست مثل قراردادی نانوشته که تمام اجزای آن برای فرد مشخص است. هنگامی که فردی احساس مسئولیت کند، دیگر لزومی ندارد که دیگران به او بگویند که در هر موقعیتی چگونه عمل کند. افرادی که در زندگی خود بار مأموریتها یا انتخابهایی را به دوش میکشند که میتوانستند آنها را بر عهده نگیرند اما با همه توان خود تلاش میکنند آن مأموریتها را بهدرستی انجام دهند، افراد مسئولیتپذیری هستند.
قابل اعتمادترند
یکی از چالشهای امروز جامعه ناتوانی در پیدا کردن افرادی است که بتوان به آنها اعتماد کرد. شاید در نگاه اول یافتن افراد معتمد کار سختی باشد اما با دقت در برخوردها و رفتارهای افراد میتوان معتمدانی که در اطرافمان هستند را زود شناخت. افراد مسئولیتپذیر ازجمله کسانی هستند که میتوان به آنها اعتماد داشت. این اعتماد از آنجا ناشی میشود که آنها در قالب ماموریتی که بهعهده گرفتهاند، هم به خود و هم به کسی که آن مسئولیت را به او واگذار کرده است، پاسخگو هستند. پاسخگویی سبب افزایش اعتماد میان افراد میشود و از این رو، میتوان به کسانی که حس مسئولیتپذیری بالایی دارند بیش از سایر گروهها اعتماد کرد.
خوشاخلاق و روابط عمومی بالا
افراد مسئولیتپذیر، همواره مورد اعتماد دیگران قرار میگیرند. این اعتماد سبب ایجاد نشاط روحی در افراد شده و این نشاط سبب میشود آنها از حسن خلق بالا و رفتار اجتماعی بهتری در مقایسه با دیگران برخوردار شوند. خوشاخلاقی افراد مسئولیتپذیر منجر به ایجاد روابط تازهای در فرد شده و میتواند در رشد و تعالی آنها اثر مثبتی داشته باشد. تأیید از سوی دیگران محرکی است که میتواند، حس مسئولیتپذیری فرد را تقویت کند اما این حس نباید به شکل افراطی رشد کند چرا که رشد افراطی آن، میتواند به اتخاذ تصمیمهایی در فرد منجر شود که او توانایی انجامش را ندارد.
فرار از حاشیهها
افرادی را میشناسیم که از رویدادها و اتفاقاتی که در اطرافشان رخ میدهد شکایت میکنند. آنها عموماً مشکلاتی را که در زندگی و کار برایشان پیش میآید را به این عوامل نسبت میدهند. افراد مسئولیتپذیر چنین رفتاری را از خود نشان نمیدهند و اجازه رشد احساسات منفی را در ذهن خود نمیدهند. مسئولیتپذیرها با دور شدن از هر موضوعی که ذهن آنها را به کاری غیراز آنچه مسئولیتش را بر عهده دارند مشغول میکند، سعی میکنند از حاشیهها فرار کنند و به اصل کار بپردازند. به این دلیل است که معمولا افراد مسئولیتپذیر را نمیتوان در کنار افرادی که حاشیههای زیادی دارند، دید. این ویژگی یکی از رازهای موفقیت افراد مسئولیتپذیر به شمار میرود.
مسئولیتپذیری بیش از اندازه؛ خطای بزرگ
شاید شما هم با افرادی برخورد کرده باشید که بهدلیل داشتن اعتماد به نفس بالا میکوشند با یک دست چند کار مختلف را به شکل همزمان انجام دهند. این دسته از افراد، حس مسئولیتپذیری بیش از اندازهای دارند و به این دلیل، تجربه ثابت کرده است برای انجام کاری که بهعهده گرفتهاند، نظم و انضباط را که گام اول در اجرای درست مسئولیتپذیری است فراموش میکنند و عملکرد درستی از خود نشان نمیدهند. این مسئله سبب ایجاد سرخوردگی در این افراد شده و در نهایت سبب میشود نگاه دیگران به افرادی که بیش از اندازه احساس مسئولیت میکنند منفی شود. از این رو، افراد باید متناسب با ظرفیتها و توانمندیهایی که دارند، مسئولیت بهعهده بگیرند تا هم با این کار اعتماد دیگران را بهخود دوچندان کنند، هم کاری که برعهده گرفتهاند بهدرستی انجام شود.
مداخله مؤثر ومسئولانه
مداخله مؤثر مسئولانه کمک میکند که به جای اینکه طلبکار دیگران باشیم نقش خود را بشناسیم. مداخله مؤثر به این معنی است که ما وقتی پدیدهای را میشناسیم و میخواهیم تغییری در آن پدیده ایجاد کنیم از روشهایی استفاده کنیم که اثرگذار باشد. در این فرایند فرد از روشهای متعارفی که تأثیر زیادی بر پدیدهای که مورد نقد قرار گرفته است دارد، دوری کرده و با حس مسئولیتپذیرانهای میکوشد بخشی از مشکلات را برطرف کند. افرادی که چنین تواناییای را در خود دارند، مسئولیت تصمیمگیری، عواقب و پیامدهای آن را پذیرفته و از زیر بار تصمیمهایی که میگیرند شانه خالی نمیکنند.
اجازه ارزیابی میدهند
در بسیاری از موارد شاهد هستیم افراد تصمیمهایی را میگیرند که ممکن است خروجی آن چندان قابلقبول نبوده باشد. افرادی که حس مسئولیتپذیری بالایی دارند میکوشند تصمیمها و اقداماتی را که انجام دادهاند ارزیابی کنند. این دسته از افراد میدانند که خودشان افراد صادق و عادلی برای ارزیابی عملکرد خود نیستند و از این رو، آنها از افراد دیگری میخواهند که عملکردشان را ارزیابی و نقاط ضعف و قدرت در تصمیمها و اقداماتی که انجام دادهاند را بررسی و تعیین کنند. افراد مسئولیتپذیر معمولاً ارزیابیها را میشنوند و تلاش میکنند با استفاده از آن، در آینده تصمیمهای بهتر و مؤثرتری را برای خود و فعالیتهایی که انجام میدهند بگیرند، حتی اگر، ارزیابیها باب میلشان نباشد.
خطاها را جبران میکنند
اگر بین اطرافیانتان افرادی را میبینید که بهدلیل یک اشتباه درصدد جبران کردن آن خطا هستند، بدانید با فردی روبهرو هستید که احتمالاً مسئولیتپذیری بالایی دارد. افرادی با این شرایط معمولاً وقت خود را به حسرت خوردن و پیدا کردن مقصر برای ناکامیهای خود صرف نمیکنند بلکه، میکوشند با استفاده از تجربهای که بهدست آوردهاند، خطا یا اشتباهی را که مرتکب شدهاند جبران کنند. این افراد از عذرخواهی کردن خجالت نمیکشند و سعی دارند با رفتارشان عذرخواهی خود را نمود عینی دهند و بهگونهای عمل کنند که خطایشان در کوتاهترین زمان ممکن جبران شود.
جهتدهی به عوامل بیرونی
باید به این نتیجه برسیم که انسان موجودی است مختار و به این دلیل توان اینکه بتواند بر محیط خود بهخوبی اثرگذاری داشته باشد را دارد. باید بپذیریم که اگر عوامل بیرونی بر زندگی ما اثرگذارند که حتماً هم اثرگذاری دارند، ما با عقل، درک، درایت، دانش و تجربه میتوانیم به این اثرگذاری جهت دلخواه بدهیم. میتوانیم مباحث را به سمتی ببریم که فکر میکنیم درست است و تغییر دهیم. در این مسیر بدون شک اعتماد به نفس و عزت نفس در افراد تقویت شده و با تقویت آن حس مسئولیتپذیری در فرد افزایش پیدا میکند. بر این باوریم که انسان مختار و توانمند انسانی است که این امکان برای او فراهم است که بتواند مستقل زندگی کند و مسئولیتهای خود را بهدرستی ایفا کند.
اشتراک اطلاعات با دیگران
اوقات فراغت فرصتی برای گذران لحظاتی شاد برای تغییر دادن ذائقههاست. افرادی که حس مسئولیتپذیری دارند از این فرصت استفاده میکنند و با استفاده از منابع مختلف از کتاب گرفته تا رسانههای دیجیتال و آنلاین، تلاش میکنند راه مناسبی برای عمل به وظایف خود پیدا کنند. حتی آنها در گفتوگوهای دوستانه خود گریزی به مسئولیتهایی که دارند میزنند و از جمع دوستانشان در اوقات خوشی که میگذرانند نظرخواهی میکنند. مسئولیتپذیرها از اشتراک اطلاعات کار خود با دیگران با هدف بهرهگیری از نظرات افراد دیگر لذت میبرند هر چند ممکن است در نهایت نظر خود را در نحوه اجرای مسئولیت خود اعمال کنند.
مداخله مؤثر در حل مشکلات
مداخله مؤثر مسئولانه کمک میکند که به جای اینکه طلبکار دیگران باشیم نقش خود را بشناسیم. مداخله مؤثر به این معنی است که ما وقتی پدیدهای را میشناسیم و میخواهیم تغییری در آن پدیده ایجاد کنیم از روشهایی استفاده کنیم که اثرگذار باشد. در این فرایند فرد از روشهای متعارفی که تأثیر زیادی بر پدیدهای که مورد نقد قرار گرفته است دارد، دوری کرده و با حس مسئولیتپذیرانهای میکوشد بخشی از مشکلات را برطرف کند.
آیا این خبر مفید بود؟
نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: اعتماد به نفس جامعه رسانه رشد و تعالی سبک زندگی افراد مسئولیت پذیر حس مسئولیت پذیری مداخله مؤثر تصمیم ها پدیده ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۶۷۶۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا صدام حسین واقعا «دیوانه خاورمیانه» بود؟
فرارو- روانشناسان مختلفی به تحلیل شخصیت "صدام حسین" دیکتاتور اسبق عراق پرداخته اند. یکی از شناخته شدهترین آنان "جرولد مورتون پست" روانپزشک و تحلیلگر سابق سیا بود که در برخی از منابع از او به عنوان ابداع کننده "روانشناسی سیاسی" نیز یاد شده است.
قسمت اول گزارش فرارو با عنوان "آیا صدام حسین واقعا "دیوانه خاورمیانه" بود منتشر شد. در گزارش اول به بررسی نظرات مورتون پست درباره صدام پرداخته شد. در ادامه قسمت دوم گزارش را میخوانیم:
دیدگاههای روانکاوانه دیگر درباره صداماز دیگر روانشناسانی که به بررسی ویژگیهای روانی صدام پرداخته اند میتوان به "اوبری ایملمن" دانشیار روانشناسی در دانشگاه سنت جانز در امریکا اشاره کرد.
از دید او صدام حسین را میتوان از نظر روانکاوانه در قالب سندرم "خودشیفتگی بدخیم" توصیف کرد. مولفههای اصلی این سندرم خودشیفتگی بیمارگونه، ویژگیهای ضد اجتماعی، ویژگیهای پارانوئید و پرخاشگری بدون محدودیت است.
او در این باره نوشته است: "صدام حسین خودشیفتگی بیمارگونه را از خود نشان میدهد الگویی شخصیتی که با بزرگ نشان دادن بیش از اندازه خود و اعتماد به نفس بیش از حد شناخته میشود تا حدی که فرد را از همدردی با درد و رنج آنان ناتوان میسازد. افراد دارای این ویژگیها عاری از همدلی و رنج انسانی هستند که به آنان اجازه میدهد تا به همان راحتی که میخواهند دشمنان خود را وحشیانه حذف کرده و علیه مردم خود دست به جنایت بزنند".
او میافزاید: "چنین رهبران بی پرنسیب (فاقد اصول) و خودشیفتهای با احساس غرور و خودپسندیای که دارند نسبت به رفاه و آسایش حال دیگران بی تفاوت هستند. آنان میل به استثمار دیگران را دارند و یا دست کم انتظار دارند از سوی دیگران برسمیت شناخته شده یا مورد توجه ویژه قرار گیرند بدون آن که مسئولیتهای متقابلی را بپذیرند. نادیده گرفتن حقوق دیگران و گرایش به نادیده گرفتن قراردادها در آنان دیده میشود. آنان اعمال متهورانه را با خیال پردازیهای گسترده و تعصبات صریح توجیه میکنند. این نظر توصیفی این عده ممکن است به عنوان افراد فاقد "سوپرایگو"* (فراخود) توصیف شوند که نشان دهنده بی وجدان بودن و بی اخلاق بودن در قبال سایرین است. این افراد، غیر وفادار و استثمارگر ویژگیهای مشترکی با شیادان و شارلاتانهای جامعه دارند. آنان نسبت به قربانیان شان کینه توز بوده و آنان را تحقیر میکنند. آنان در شیوههای نفوذ اجتماعی مهارت دارند.
آنان به بیگناهی تظاهر میکنند و در فریب دادن مکارانه دیگران با جذابیت و زرنگی شان مهارت دارند. جهت گیری اصلی آنان خیانت کردن به دیگران است و استدلال شان این است: "پیش از آن که آنان با شما این گونه رفتار کنند شما با آنان این گونه رفتار کنید". آنان با سبک حیله گرانه شان مدام درمحاسبات شان نقشه کشیده و دیگران را دستکاری میکنند. آنان خودمحور هستند نسبت به نیازها و حقوق دیگران بی تفاوت بوده و در شکار افراد ضعیف و آسیب پذیر مهارت دارند. آنان فاقد احساس گناه واقعی هستند و وجدان اجتماعی اندکی دارند و اصولا فرصت طلبانی هستند که از فریب دادن سایرین لذت میبرند و به دلیل سهل اغوا شدن سایرین آنان را تحقیر میکنند".
ایملمن در ادامه تحلیل خود درباره ویژگیهای روانی صدام به ویژگیهای "ضد اجتماعی" (سایکوپاتیک) در او پرداخته و مینویسد:" وجدان اجتماعی ضعیف افراد خودشیفته بدخیم اساسا توسط منفعت شخصی اداره میشود. رهبر خودشیفته بدخیم همچون صدام با انگیزههای قدرت و خود بزرگ بینی هدایت میشود. با این وجود، غیر اخلاقی بودنش به او اجازه میدهد تا از عقاید اصولی و اعتقادات عمیق دیگران (برای مثال از ارزشهای مذهبی یا شور ملی) برای تحکیم قدرت خود سوء استفاده کند.
مواجهه چنین افرادی با تهدید مجازات منصرف شان نمیکند. آنان به شکل منحصر بفردی در برابر انگیزههای اقتصادی، تحریمها یا هر فشار دیگری که فاقد زور و استفاده از قوه قهریه باشد مقاومت میکنند. آنها دارای ویژگیهای ضد اجتماعی و اساسا حریص هستند. آنان احساس میکنند زندگی حق شان را به آنان نداده و دیگران سهمی بیش از حق شان دریافت کرده اند. بنابراین، حسادت میل به انتقام جویی در وجودشان برانگیخته میشود و آرزوی گرفتن چیزی را دارند که از آن محروم شده اند. از دید آنان تنها با در اختیار داشتن قدرت میتوان به این حق دست یافت".
ایملمن اشاره میکند در پسنمایی بزرگتر از شخصیت رهبرانی چون صدام ذهنیت پارانوئیدی و باور آنان به تحت محاصره قرار گرفتن وجود دارد و به همین خاطر چنین افرادی منزوی هستند. او مینویسد: "افرادی که در رأس قدرت هستند و دچار خودشیفتگی بدخیم و پارانوئیدند، تشنه قدرت، بی اعتماد و کینه توز نسبت به سایرین و هم چنین به شدت حسود هستند. آنان جنگ طلب بوده و میل بیرحمانهای برای انتقام از دیگران و پیروز شدن بر آنان دارند. آنان بدخواهیای که درون خود احساس میکنند را به دیگران نسبت میدهند. باورهای آزاردهنده آنان ممکن است ابعادی تقریبا هذیانی به خود بگیرد. ویژگی بارز پارانویای بدخیم جهت گیری شدید نسبت قدرت و نیاز همزمان به مقاومت در برابر همه تاثیرات خارجی است.
این افراد سرسختانه به استقلال و اعتقاد به ارزش شخصی خود میچسبند. آنان انتقاد از خود را دارای انگیزه بدخواهانه به منظور تضعیف عزت نفس و خنثی کردن استعدادهای شان و تسلیم شدن در مقابل اراده دیگران قلمداد میکنند. این رهبران امتیازات کمی میدهند و تمایل دارند تا جایی که لازم است خشونت را تشدید کنند و تا زمانی که دیگران تسلیم نشوند از تسلیم شدن خودداری میکنند. با این وجود، این رهبران بدخواه محدودیتها پیش روی شان برای دستیابی به جاه طلبیهای شان را تشخیص میدهند".
همانندیهای روانی صدام با هیتلرفردریک ال کولیج" و "دنیل ال سگال" پژوهشگران دانشگاه کلرادو با انجام پژوهشی که در نشریه روانشناسی نظامی در سال ۲۰۰۷ میلادی منتشر شد به این نتیجه رسیدند که صدام بسیاری از مولفههای اختلال شخصیتی "آدولف هیتلر" را داشته اگرچه از نظر آنان ویژگی سادیستی (دگرازار گرایانه) در صدام قویتر از هیتلر بوده است. آنان در مقاله خود در این باره نوشته اند: "به نظر میرسد که یک مجموعه اختلال شخصیتی تحت عنوان چهار بزرگ برای این دو دیکتاتور وجود داشته و آنان سادیست، ضد اجتماعی، پارانوئید و خودشیفته بودند. هم چنین مشخص شد که صدام احتمالا برخی از صفات یا ویژگیهای اسکیزوفرنی پارانوئید که در آن ذهن بیمار با واقعیت منطبق نیست را داشته است. پیامدهای دیپلماسی و مذاکره با افرادی با چنین مشخصات شخصیتی این گونه بیان میشود:"او مردی خطرناک با تسلیحات خطرناک است".
آنان میافزایند: "افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید به طور فراگیر نسبت به دیگران بی اعتماد و مشکوک هستند و انگیزههای دیگران را معمولا بدخواهانه تفسیر میکنند. افراد مبتلا به این اختلال معمولاً تصور میکنند که افراد دیگر از آنان سوء استفاده میکنند، به آنان آسیب میرسانند یا آنان را فریب میدهند حتی اگر هیچ گونه شواهدی برای حمایت از این دیدگاه شان وجود نداشته باشد. آنان در مورد وفاداری و امانتداری دوستان و اطرافیان شان دچار سوء ظن هستند. این الگو قطعا با شخصیت صدام انطباق دارد.
جلسه معروف او در سال ۱۹۷۹ میلادی با حضور نخبگان حزبی و مقامهای ارشد شاهدی قوی است که نشان میدهد او دچار پارانویا بود. در آن جلسه او در حال سیگار کشیدن است و بیش از ۲۰۰ مقام عراقی در حال گوش دادن به سخنان اش هستند. او اعلام میکند که خائنانی در میان آنان هستند و دستور بازداشت شان را صادر میکند. او در آن جلسه اغلب میخندد و لبخند میزند. اعضای حزب به عنوان خیانتکار معرفی شده و به طور علنی تحقیر شده و برای اعدام از صفوف دیگر اعضا بیرون کشیده میشوند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی نسبت به دیگران دچار بی اعتنایی فراگیر هستند و مرتبا حقوق آنان را زیرپا میگذارند و نسبت به اقدامات آسیب زای خود برای دیگران احساس گناه نمیکنند. هم چنین، افراد خودشیفته ای، چون هیتلر و صدام همدلی کمی با دیگران دارند و یا اصولا احساس همدلیای با سایرین ندارند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت سادیستی دارای الگوی فراگیر رفتار ظالمانه، تحقیرآمیز و پرخاشگرانه هستند. آنان از رنج روحی و جسمی دیگران لذت میبرند، دروغ میگویند و به دیگران آسیب میرسانند و یا با استفاده از ایجاد ارعاب دیگران را وادار به انجام خواستههای خود میکنند. سادیستها از ظلم یا خشونت فیزیکی به منظور تسلط بر یک رابطه استفاده میکنند و کنترلهای رفتاری ضعیفی دارند. از این رو نیز نمونههای فراوانی در زندگی و اقدامات صدام نشان دهنده وجود این گونه اختلالات شخصیتی است. افراد پارانوئید اغلب بی اعتمادی و سوء ظن خود را به دیگران القا میکنند که هسته اصلی شخصیت و سازوکار دفاعی مرکزی آنان است. آنان از طریق فرافکنی تهمت آمیز و بدخواهانه خود به دیگران تهدیدهایی را در جایی ایجاد میکنند که ممکن است قبلا وجود نداشته باشد.
درمان بیماران پارانوئید به شکلی غیرعادی دشوار است. با این وجود، افراد پارانوئید اغلب به طور شهودی به برخی افراد بیش از دیگران اعتماد دارند. در مذاکرات اولیه با صدام بر سر تسلیحات کشتار جمعی او احتمالا به برخی از مقامهای دولتی بیش از دیگران اعتماد داشته است مانند اعتماد بیشتر به ملک عبدالله دوم پادشاه اردن در مقایسه با اعتماد کمتر به عبدالله ولیعهد عربستان سعودی یا اعتماد بیشتر به کالین پاول وزیر امور خارجه امریکا در مقایسه با اعتماد کمتر به جورج بوش رئیس جمهور وقت امریکا. معدود مقامهای ارشد جهان که صدام ممکن بود برای مذاکره به آنان اعتماد پیدا میکرد باید صاحب قدرت میبودند.
افراد پارانوئید به افراد ضعیف اعتماد ندارند. ویژگیهای ضد اجتماعی صدام عدم همدلی با دیگران، انتقام جویی و نترس بودن او در برابر تحریمها و مجازاتها همگی باعث میشدند که مذاکرات با او فوق العاده دشوار شود. به نظر میرسید که صدام به نادیده گرفتن نظر بازرسان تسلیحاتی افتخار میکرد. این رفتار تا حد زیادی ناشی از الگوی شخصیت ضداجتماعی او بود. کاملا قابل پیش بینی بود که صدام به بازرسی تسلیحاتی بازرسان به عمثابه یک میدان نبرد مینگریست. انگیزههای او بدون شک ایجاد خشم و تحقیر بازرسان خارجی بود".
گردآوری و ترجمه: نوژن اعتضادالسلطنه
منابع:
Coolidge, Frederick L. , Segal Daniel L. (۲۰۰۷) , Was Saddam Hussein Like Adolf Hitler? A Personality Disorder Investigation, Military Psychology.
Immelman, Aubrey (۲۰۰۳) , The Psychological Profile of Saddam Hussein, Unit for Study of Personality in Politics.
Post, Jerrold M. (۱۹۹۱) , Saddam Hussein of Iraq: A Political Psychology Profile, Political Psychology, Vol.۱۲, No.۲, pp. ۲۷۹-۲۸۹